شعر عاشقانه شام مهتاب
.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

شعر عاشقانه شام مهتاب - www.TakPayamak.com

 

تو اون شام مهتاب ، کنارم نشستی
عجب شاخه گل‌ وار ، به پایم شکستی

 

قلم زد نگاهت ، به نقش‌ آفرینی
که صورتگری را ، نبود این چنینی

 

پریزاد عشق‌ و ، مه‌ آسا کشیدی
خدا را به شور ، تماشا کشیدی

 

تو دونسته بودی ، چه خوش‌ باورم من
شکفتی و گفتی ، از عشق پرپرم من

 

تا گفتم کی هستی ؟ ، تو گفتی یه بی‌ تاب
تا گفتم دلت کو ؟ ، تو گفتی که دریاب

 

قسم خوردی بر ماه ، که عاشق‌ ترینی
توی جمع عاشق ، تو صادق‌ ترینی

 

همون لحظه ابری ، رخ ماه‌و آشفت
به خود گفتم ای وای ! ، مبادا دروغ گفت

 

گذشت روزگاری ، از اون لحظه‌ ی ناب
که معراج دل بود ، به درگاه مهتاب

 

در اون درگه عشق ، چه محتاج نشستم
تو هر شام مهتاب ، به یادت شکستم

 

تو از این شکستن ، خبر داری یا نه
هنوز شور عشق‌ و ، به سر داری یا نه

 

هنوزم تو شب‌ هات ، اگه ماه‌و داری
من اون ماه‌و دادم ، به تو یادگاری




:: موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: شعر عاشقانه شام مهتاب ,
:: بازدید از این مطلب : 3789
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : تهرانی
ت : پنج شنبه 20 شهريور 1388
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی